امین پروین؛ سید عبدالامیر نبوی
چکیده
امروزه جنگ به یکی از مهمترین معرّفهای خاورمیانه در رسانههای غربی تبدیل شده است. با این حال، جنگ که به شکلی نازیبا، تصویری هولناک از خاورمیانه در اذهان عمومی به وجود آورده، به شکلی عادی در زندگی ساکنان خاورمیانه تکرار میشود. از طرفی جنبشهای ضد جنگ در غرب انگشت اتهام خود را هم به سوی گروههای تروریستی این سوی عالم و هم سیاستمداران ...
بیشتر
امروزه جنگ به یکی از مهمترین معرّفهای خاورمیانه در رسانههای غربی تبدیل شده است. با این حال، جنگ که به شکلی نازیبا، تصویری هولناک از خاورمیانه در اذهان عمومی به وجود آورده، به شکلی عادی در زندگی ساکنان خاورمیانه تکرار میشود. از طرفی جنبشهای ضد جنگ در غرب انگشت اتهام خود را هم به سوی گروههای تروریستی این سوی عالم و هم سیاستمداران جنگطلب خود نشانه رفتهاند. این مقاله با تأکید بر روزمره شدن جنگ (به عنوان پدیدهای فرهنگی و چندبُعدی) در خاورمیانه و ضد جنگ در جوامع غربی (بهویژه امریکا) به بررسی این موضوع در چهار فصل میپردازد. به عبارت دیگر فرض اصلی نویسنده چنین است: جنگ به عنوان مفهومی فرهنگی در جوامع خاورمیانه (با تأکید بر ایران) همچون کلیّتی بر زندگی مردم سایه انداخته؛ به نحوی که به بخشی از زندگی روزمره آنها تبدیل شده است. در مقابل «ضد جنگ» در جوامع غربی (با تأکید اصلی بر جامعه امریکا)، در همین وضعیت و موقعیت قرار دارد. به همین منظور در این مقاله، از رویکردهای نظری مارکس، وبر، زیمل، لوکاچ، دوسرتو، فوکو، هال و فیسک استفاده میشود. دادههای این مقاله در شرایط سال 1387 و به کمک روشهای کیفی (گفتگو، مشاهده و تحلیل خبر) جمعآوری شدهاند.